روزنامه فرهیختگان در واکنش به درخواست تنی چند از چهره های اصلاح طلب از مسعود پزشکیان برای دیدار با ترامپ یادداشتی منتشر کرده است که در ادامه می خوانید:
به فاصله چند روز پس از جدیتر شدن مکانیسم ماشه با تصمیم اخیر شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر رد قطعنامه پیشنهادی برای «تمدید تعلیق تحریمهای ضدایرانی»، برخی چهرههای سیاسی و رسانههای نزدیک به آن بسیج شدهاند تا برای فرار از پاسخگویی در مورد مکانیسم ماشه که زمانی وجود آن را انکار میکردند، یک بازی سیاسی جدید راه انداخته و در یک دعوای جعلی خود را از موضع مقصر برهانند. این گروه در آستانه برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل تحت عنوان پیشنهاد، یک عملیات روانی را علیه رئیسجمهور کلید زدهاند با این مضمون که پزشکیان باید با ترامپ در این سفر دیدار کند؛ در غیر این صورت، سفرش صرفاً کارکرد سخنرانی داشته و بدون فایده خواهد بود. این در حالی است که اولاً تریبون سازمان ملل و معطوف شدن توجه رسانههای جهان به آن آنقدر اهمیت دارد که خود بهتنهایی این سفر را الزامی کند،
ثانیاً در کنار این سخنرانی، نشست سازمان ملل فرصتی برای دیدار با رؤسایجمهور سایر کشورها فراهم میکند که این مورد نیز بر ارزشهای این حضور میافزاید. اما برخی، بدون توجه به این کارکردهای مجمع عمومی سازمان ملل، معتقدند دیدار با تعدادی از رؤسایجمهور کشورهای مختلف امر بیارزشی است و تمام ارزش سفر در این است که پزشکیان بتواند صرفاً با رئیسجمهور آمریکا دیدار کند. چنین مواجهه غیرمنطقی نشان میدهد که مطالبه دیدار رئیسجمهور با ترامپ بیش از آنکه بر استدلال منطقی تکیه داشته باشد، بر پشتوانه تقابلهای جناحی استوار است.
مذاکره با عراق اتفاقاً برای شما درسآموز است
غلامحسین کرباسچی اخیراً در یکی از معدود تلاشها برای توجیهتراشی در مورد مطالبه دیدار با ترامپ گفته است: «رئیسجمهور باید همان نقشی را ایفا کند که مرحوم هاشمی در پایان جنگ داشت و برای گرفتن اختیار کامل، خدمت رهبری برود. حتی شهامت داشته باشد، بگوید من را محاکمه و اعدام کنید.» او با بهکار بردن تعبیر «من را اعدام کنید» که مرحوم هاشمی در مقابل امام خمینی مطرح کرده بود، به دنبال این است که از یک واقعه تاریخی چنین استنتاج کند که باید با ترامپ دیدار کرد. حال آنکه در آن زمان نیز تا قبل از قطعنامه آتشبس هیچ مقام ایرانی با صدام دیدار نکرد. اتفاقاً مثال مذاکره با عراق برای آتشبس مثال خوبی است برای تأکید بر این گزاره که در مذاکره برای تأمین حداکثر منافع، تیمهای کارشناسی باید پیشقدم باشند، اما آمریکا مسیر مذاکره را در همان سطح کارشناسی بمباران کرده است. البته حتی در سطح مقامات نیز وزیر خارجه ایران یعنی سیدعباس عراقچی با نماینده آمریکا مذاکره غیرمستقیم داشته است و به گفته خود عراقچی، در حاشیه مذاکرات در عمان، در حد تعارفات مرسوم و گفتن چند جمله کوتاه برای سلام و علیک، او و ویتکاف رودررو شده بودند. اما تحمیل جنگ به ایران نشان داد که آمریکا در رویکرد خصمانه خود اعتنایی به اینگونه تعارفات و دیدارها ندارد. با این وجود، برخی بدون توجه به این سابقه خواهان آن هستند که با رئیسجمهور آمریکا دیداری صورت گیرد به این امید که مطالبه رئیسجمهور آمریکا برای عکس یادگاری گرفتن رفع شده و در مقابل فتح بابی در جهت رفع تحریمهای ایران صورت گیرد.
مطالبات ناشدنی اسمش «پیشنهاد» نیست
اینکه بدون طی شدن مسیر مذاکرات کارشناسی و علیرغم حمله نظامی آمریکا به ایران، برخی در داخل از رئیسجمهور این مطالبه را داشته باشند که باید سریعاً با ترامپ دیدار کند، نشان میدهد که این گروه یک مطالبه ناشدنی را روی میز قرار دادهاند. طرح مطالبات ناشدنی را نیز نمیتوان آنطور که مدعیان عنوان میکنند، «پیشنهاد» نام نهاد. مطالبه ناشدنی اساساً با این هدف طرح میشود که در پی آن، مقصری برای نشدن آن پیدا شده و یک عملیات روانی علیه او در دستور کار قرار گیرد. اینکه به فاصله چند روز از رد قطعنامه «تمدید تعلیق تحریمهای ایران» و در نتیجه جدیتر شدن مکانیسم ماشه این هجمه آغاز شده، تا بدون توجه به بدعهدی طرف غربی در همه ادوار مذاکره با ایران، یک مقصر در داخل ساخته شود، این شائبه پررنگ را ایجاد میکند که برخی برای فرار از پاسخگویی در مورد کوچکانگاریهایی که نسبت به مکانیسم ماشه داشتند، اکنون با سیاسیبازی میخواهند با ساختن یک دعوای جعلی از پاسخگویی فرار کنند؛ حتی اگر حاصل این دعوا ذبح کردن منافع ملی باشد. اینکه گفته شود رئیسجمهور اگر با ترامپ دیدار نکند با رقیب سیاسی خود در انتخابات فرقی نداشته و بهتر است تیم رقیب به نیویورک برود، مثال خوبی برای نشان دادن پشتپرده سیاسی اظهاراتی است که با عنوان «پیشنهاد» به رئیسجمهور مطرح میشوند.
عکس یادگاری هم کافی نیست
برخی در حالی مدعی هستند سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل بیفایده است که اساساً ایده خودشان برای میز مذاکره نیز چیزی بیشتر از گرفتن عکس یادگاری با ترامپ نیست. تجربههای سایرین، مانند دیدار بینتیجه ترامپ با رهبر کرهشمالی در دوره پیشین ریاستجمهوری وی، نشاندهنده آن است که صرف برگزاری چنین دیدارهایی بدون دستیابی به نتایج مشخص، تأثیر قابلتوجهی در حل مسائل نداشته و تصاویر آن صرفاً برای آلبوم تبلیغاتی ترامپ کارایی دارد. در دیدار ترامپ با زلنسکی نیز نهتنها نتیجهای در راستای آتشبس ادعایی ترامپ حاصل نشد، بلکه اظهارات تحقیرآمیزی خطاب به زلنسکی پمپاژ شد. پس از این دیدار نیز اوکراین باز هم به مسیر پیشین خود در تقابل با روسیه ادامه داد. این امر نشان میدهد که دیدار صرف با فردی مانند ترامپ، بدون برنامهریزی و پیششرطهای مشخص، به تحقیر و تمسخر منجر میشود نه حل مسئله.
برای برگزاری هرگونه دیدار، لازم است طرف مقابل احترام متقابل را رعایت کرده و ارادهای واقعی برای دستیابی به نتایج ملموس نشان دهد. اقدامات خصمانه، مانند حملات نظامی در حین مذاکره و فعالسازی مکانیسم ماشه پس از آن، فضای اعتماد را مخدوش کرده است. با وجود این اقدامات، شورای عالی امنیت ملی در بیانیه اخیر خود، وزیر امور خارجه را مأمور تداوم دیپلماسی کرده است. این امر نشاندهنده تعهد ایران به بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای دیپلماتیک برای تأمین منافع ملی است، مشروط بر اینکه این تلاشها معطوف به نتیجه باشد.
التماس مذاکره به ضد خود تبدیل میشود
پیشنهاد برخی افراد مبنی بر دیدار مستقیم رئیسجمهور ایران با ترامپ در نیویورک، بدون ارائه طرحی مشخص و رو به جلو نشان میدهد که برای برخی، خودِ مذاکره ارزش است نه نتیجه آن؛ حتی اگر این نتیجه تحقیرآمیز باشد.
این در حالی است که ایالات متحده، حتی در جریان سفر اخیر رئیسجمهور ایران به نیویورک، محدودیتهای گستردهای را برای ایشان و هیئت همراه اعمال کرده و از ظرفیت نهادهای بینالمللی نیز حتی تا حد تشریفات ظاهری علیه ایران بهره برده است.
کسانی که از ایران دیدار با ترامپ را میطلبند باید به این پرسش پاسخ دهند که اگر اساساً از جانب طرف مقابل نیز تمایلی برای این موضوع نباشد، آن وقت دعوت به دیدار چه فرقی با التماس برای دیدار دارد؟ اگر قرار باشد از همین ابتدا برای تشکیل میز مذاکره التماس صورت بگیرد، نتیجه آن نیز مشخصاً به نفع ایران نخواهد بود. بنابراین کسانی که از موضع التماسی در سطح محتوا مذاکره را تنزل داده و حتی تشکیل میز مذاکره را نیز از موضع التماس طلب میکنند، کاملاً علیه هرگونه مذاکره احتمالی در آینده عمل کرده و مقصر اصلی سوزاندن این برگ نیز بیش از هر کسی خودشان هستند.
نظر شما